من هیچ وقت آدم کش دادن و عقب انداختن نبودم
همیشه به طرز حرص آوری برنامه ریزی شده و دقیق بودم
از آنهایی بودم که در دوران مدرسه احتمالا خیلی ها حالشان از من به هم میخورد انقدر که همیشه همه ی کارهایم را مرتب و به موقع تحویل می دادم.
پرفکشنیست حاکم بر شخصیتم هم عامل مضاعفی بود که به طرز بیمار گونه ای بخواهم همه ی کارهایم را کامل و به بهترین شکل انجام دهم. واقعا نمی فهمیدم آدم هایی را که همیشه هزار کار انجام نشده دارند و از خودشان شاکی اند ولی عوض اینکه کاری کنند گوشه اتاق شان می نشینند و مثلا موزیک گوش می دهند.
ولی چند وقتی است که روند همه کارهایم عوض شده
گاهی چند روز طول میکشد که لیوان خشک شده ی چایی را از اتاقم به آشپزخانه ببرم
یا هر روزمی دانم که باید ایمیل های مهمی بزنم که حرص شان را میخورم ولی در عوض روی تختم ولو می شوم و فیلم میبینم.
حجم کارهایی که باید انجام بدهم روز به روز بیشتر میشود و گزینه های جدید که بعد از تمام شدن یک مقطع دیگر در زندگیم مقابلم قرار گرفته اند انقدر گسترده و بی در و پیکراند که نهایت کاری که میکنم این است که به کسی زنگ بزنم که خیلی وقت است باید میزدم و از این طریق احساس مفید بودن کنم.
آدم ها هم هی می پرسند. حالا چی؟ بعد از این چه میکنی؟ آدم ها که هیچ. در و دیوار هم حتی طلب کار اند، تاریخ های روی پاسپورتم هم.
و من برای خفه کردن خودم و این همه صدای در مخم بدون هیچ اشتیاق قلبی ای یکهو پی اچ دی خواندنم گرفت . حالا حتی حوصله ندارم که به استادم ایمیل بزنم که قرارمان رو فیکس کنیم. هر چه بیشتر سوال پیچ میشوم، بیشتر وقتم را پای متفرقات می گذرانم. اصلا میخواهم در عدم باشم برای مدتی ببینم چه میخواهم از خودم.
علاوه بر همه اینها یک دلیل جدید هم برای برای تعویق انداختن همه ی کارهای دنیا پیدا کردم.
فعلا اوضاع همین است که هست
3 comments:
پست بذار.هر چی بیشتر بهتر.وقتتو بذار اینجا.اینجوری خیلی مفیدی
از تو میخوان
Entertainer
باشی...
از پس این همه سال وب نوشتن حتما خودت می دونی...
Post a Comment