Oct 28, 2005

Oct 19, 2005

برای من نه غایت زندگی مهم است نه طراحی نقشه ای برای آزادی بشر
من نه به سوسیالیسم علاقه مندم نه به یوتوپیا
من انسان خسته ای هستم که چیزی شبیه نسبیت گرایی عامیانه شده ی پست مدرن ها بیشتر از هز چیزی آرامم میکند.
من حوصله نقد مدرنیته هم ندارم. دوست دارم مثلا راجع به اصالت وجود بحث کنم و به هیچ نتیجه ای نرسم.
دوست دارم با منطق های متناقض قانع شوم.
من فقط بلدم گوشه ای بشینم و فلسفه ببافم و مسیرهای نرقته را بروم.
اصلا هم برایم مهم نیست که انسانها به آزادی برسند یا نه.
مهم ترین مسئله ی دنیای من پیدا کردن دوستان خوبی است که با هم برقصیم.
بعضی اوقات هم انقدر روی روال زندگی می افتم که یادم میرود چه کاری میکنم.
بدم می آید که چیزی که از جنس من نیست هدف من باشد یا ساعتهایم را با کاغذهای سبزی مبادله کنم که بتوانم با آنها اسباب بازیهای جدیدی که میبینم را بخرم.
به نظرم هم آدمهایی که برای کارهایشان دلایل مطلقی دارند که هیچ وقت در آنها شک نمیکنند موجودات احمقی هستند.
از اولش هم چیزی برای نوشته شدن وجود نداشت. من فقط حوصله ام سر رفته بود.