تازه فهمیدم که اطمینان کاذبی که داشتم را فقط در آبهای راکد و بدبو میتوانم حفظ کنم.با یک باد کوتاه به قدری دنیایم زیر و رو شده که جوری در حوضچه ی کوچکم دست و پا میزنم انگار که در اقیانوس شناورم .این اپیزود مورد علاقه ی من در زندگی است. همه ی چیزهایی که فکر میکردم جز به جز میشناسمشان حالا زیر موج ها انقدر تغییر شکل داده اند که تشخیصشان هم برایم سخت شده و با تمام دل پیچه ای که دارم نمیتوانم هیجانم را از کشف این همه چیزهای جدید پنهان کنم.
همین.
دلم برای این سیاوش لعنتی هم تنگ شده.
No comments:
Post a Comment